فارسی باستان، نامی است، که برای زبان فارسی مورد استفاده در کتبیههای خط میخی سلسله هخامنشی به کار رفته است، این زبان به جنوب غربی ایران و یا به صورت دقیقتر به پارس تعلق داشته و زبان بومی فرمانروایان هخامنشی محسوب میشده است.
واژهی خط
واژهی «خط» برگرفته از واژه ی ایرانی و قدیمی «کَت» میباشد، که به زبان مردم عرب راه یافت و سپس در سدههای میانه، به دست دبیرها و سخنورهای ایرانی به گونۀ «کتب» در آمده و بر پایهای که «سیبویه - دبیر ایرانی» بنیان نهاده بود، صرف شد. همچنین این واژه در زبان پارسی به همان گونه ی کهن، اما معرباَش «خط (کت)»، به کار رفت.
پژوهشگران بر این باورند که خط پارسی امروزی، در پهنه غربی سرزمین ایران به وجود آمد، به ویژه پس از روی کار آمدن شاهنشاهی هخامنشی که سرزمینی گسترده از فَرارود (ماوراءالنهر) تا میانرودان را در بر میگرفت رواج بسیار یافت و نامبردار شد.
کتیبه بیستون
بنابراین نیاز به یک خط و زبان ارتباطی یگانه در شاهنشاهی پهناور هخامنشی در پهنهٔ ایران زمین افزود. گرچه به نیکی میدانیم که در کتیبه بیستون، ستون چهارم بندهای 70-88 دربارهٔ خط و زبان ایرانی چنین آمده است:
«داریوش شاه گوید: به خواست اهورا مزدا این است کتیبهای آریایی که من برساختم، و بر روی لوح های گِلی و روی چرم تصنیف شده بود. علاوه بر این، پیکرهام را نیز برساخته و نوشته و خوانده شد پیش من. پس از آن، من این کتیبه را در همه ی ایالت فرستادم. مردم همکاری کردند.»
«قدیمیترین دورهای که از زبانهای ایرانی آثار و مدارکی در دست داریم دوره باستان خوانده میشود. مسلم این است که در این دوره، زبانهای و خطوط متعددی در ایران به کار میرفت. چنانکه داریوش، در کتیبه بیستون از اقوام متعددی که در نواحی مختلف ایران به ویژه در نواحی شرق و شمال شرقی میزیستند. نظیر: پارت، سغد، خوارزم، هرات و بلخ نام برده است.
زبان ایرانیان باستان
به یقین مردمان هر یک از این نواحی به زبان خاص خود تکلم میکردند. ولی از آنجا که مدرک و سندی از گونهی باستانی این زبانها بر جای نمانده است، اطلاعات ما از وجودشان تنها از روی صورت میانهی این زبانها و یا ذکری است، که مورخان از آنها کردهاند. از میان زبانهای متعدد ایرانی در دورهی باستان، که همگی از زبان ایرانی کهن منشعب شده بودند؛ تنها آثار و مدارکی از چهار زبان؛ مادی، سکایی، اوستایی و فارسی باستان بازمانده است.
البته از دو زبان نخستین، اثر مستقلی در دست نیست و تنها لغات معدودی از آن زبانها که بیشتر، نامهای خاص هستند، در مکتوبات زبانهای دیگر ضبط شده است؛ که تا حدودی مختصات آن زبانهای باستانی را مشخص میکند؛ ولی از دو زبان دیگر آثار نسبتا قابل ملاحظهای، که میتواند ویژگیهای ساختاری و نظام آن زبانها را مشخص کند، بر جای مانده است.»(باقری، مهری، تاریخ زبان فارسی، قم، چاپخانه نگارش قم، ۱۳۸۲، چاپ یازدهم، ص۳۴.)
خطهای رایج در ایران باستان
پروفسور ابراهیم پور داوود ایرانشناس معاصر، اوستاشناس، نخستین مترجم پارسی اوستا و استاد فرهنگ ایران باستان و زبان اوستایی در دانشگاه تهران در ارتباط با خطهای رایج در ایران باستان در کتاب خود فرهنگ ایران باستان در صفحهٔ ۱۰۲ کتابش(فرهنگ ایران باستان، صفحهٔ ۱۰۲، چاپ دوم، ناشر دانشگاه تهران، تحت نظر دکتور بهرام فرهوشی) مینویسد:
خطهایی که از زمان کهن در ایران رواج داشته، از خط میخی و آرامی و پهلوی گرفته تا خط اوستایی (دین دبیری) هیچیک بومی این دیار نبوده و همه از مرز و بوم بیگانه و از کشورهای همسایه به این سرزمین رسیده است.
خود واژهٔ دبیری که به معنی نوشته و خط است از لغتهای عاریتی زبانهای ایران باستان است که از زبان بابلی سامی بفرس هخامنشی درآمده و از آن زبان به پهلوی رسیده و از پهلوی در فارسی بیادگار مانده است.
باید بیاد داشت پیش از آنکه ایرانیان در این سرزمین سر و سامانی گیرند و پادشاهی بزرگی بسر کار آورند، با دو دولت بزرگ و توانای همسایه از سوی مغرب در تماس بودند:
یکی از آنها بابل بوده که نخستین پادشاهی آن (۱۹۲۶–۲۲۲۵ ق. م) در حدود بیست وسه سده پیش از میلاد بوجود آمده و دیگر پادشاهی آشور که در حدود سال هزار و هشتصد (۱۸۰۰) در شمال عراق کنونی به دوران رسیده است.
درحقیقت، این نقد بر نظر پروفسور وارد است که همه ی آن سرزمین های بیگانه و همسایهای که نام برده اند، همگی بخش های مختلف از خود سرزمین ایران بوده اند! پس اگر آن خطها، پارسی نبوده اند، در هر صورت، ایرانی بوده اند؛ و به واقع، خط پارسی، ترکیبی از همه ی خط های ایرانیِ پیش از خودش است.
گستره جغرافیایی
«فارسی باستان، نامی است، که برای زبان فارسی مورد استفاده در کتبیههای خط میخی سلسله هخامنشی به کار رفته است، این زبان به جنوب غربی ایران و یا به صورت دقیقتر به پارس تعلق داشته و زبان بومی فرمانروایان هخامنشی محسوب میشده است. کتیبههای فارسی باستان، معمولا با ترجمهی عیلامی و اکدی خود که با نوع دیگری از خط میخی حجّاری شدهاند همراهاند، گاهی اوقات همراه خود دارای تحریری، به "آرامی" و یا "هیروگلیف مصری" نیز هستند. از نظر زبانی، فارسی باستان به شاخه ایرانی زبانهای هند و ایرانی یا آریایی تعلق دارد که خود، یکی از تقسیمات اصلی خانواده زبانهای هند و اروپایی است.»(رولاند، ج، کنت، فارسی باستان (دستور زبان، متون، واژهنامه)، سعید عریان، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی (حوزه هنری)، ۱۳۷۹، چاپ اول، ص۵۷.)
علت نامگذاری
«فارسی باستان به خطی نوشته شده، که میخی نامیده میشود. علت این نامگذاری آن بوده که حرفهای این خط به میخ شبیه است. ظاهرا داریوش بزرگ دستور داده که خطی برای فارسی باستان ساخته و این زبان بدان نوشته شود.
ویژگیها این خطوط
این خط از خط اکدی و خط اکدی از خط سومری گرفته شده است و سی و شش حرف و دو واژهی جدا کن و هشت اندیشه نگار داشته است. این خط نشانههایی هم برای نشان دادن اعداد داشته؛ که تنها برخی از آنها به ما رسیده است.
هر یک از حرفهای آن، غیر از سه حرفی که برای نشان دادن مصوتها به کار میروند، مصوتی هم همراه دارند و به همین علت خط هجایی نامیده میشود. فارسی باستان، از چپ به راست نوشته میشود و تا پایان شاهنشاهی هخامنشی به کار میرفته، اما پس از آن از رواج افتاده و بعدها خواندن آن فراموش شده است.»(ابوالقاسمی، محسن، تاریخ زبان فارسی، تهران، چاپ مهر، ۱۳۷۳، چاپ دوم، ص۳۵.)
تنها اثر موجود
تنها اثری که از این زبان برجای مانده کتیبهها و نوشتههای متعلق به شاهان هخامنشی است. این نوشتهها بر روی الواح سنگی، گلی، سیمین و نیز سکهها و مهرها حکاکی شده است. با توجه به زمان فرمانروایی هخامنشیان، میتوان گفت؛ که آثار باقی مانده از زبان فارسی باستان متعلق به سالها ۵۵۰ تا ۳۳۰ قبل از میلاد مسیح است.
مهمترین کتیبه ایرانی
مهمترین کتیبهی فارسی باستان، کتیبهی بیستون است؛ که به فرمان داریوش در دل کوه بیستون کنده شده است. این کتیبه دارای اهمیت و ارزش بینظیری است؛ زیرا وقایع و رویدادهای دورهای باستانی را در همان زمان و به دست پدیدآورندگان تاریخ آن عصر در دل سنگ بازگو میکند.(باقری، مهری، تاریخ زبان فارسی، قم، چاپخانه نگارش قم، ۱۳۸۲، چاپ یازدهم، ص۳۵-۳۶.)
کهنترین اثر
فارسی باستان را "فرس قدیم" نیز نامیدهاند و آن زبانی است که بر سنگهای بیستون و الوند و صد ستون "تخت جمشید" و دخمههای هخامنشی و لوحهای زرین و سیمین بنلاد تخت جمشید و جاهای دیگر کنده شده است و مهمتر از همه نوشتهی بیستون است؛ که داریوش هخامنشی تاریخ بیرون آمدن و به شهنشاهی رسیدن و کارنامههای خود را در آنجا گزارش داده است و خطی که آثار نامبرده بدان نوشته شده است، چنانچه ذکر شد، خط میخی است؛ که زبان آن با اوستایی فرق اندکی دارد؛ چون اوستایی دارای اعراب و تذکیر و تانیث میباشد.(بهار، محمدتقی، سبکشناسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۳، چاپ ششم، جلد۱، ص۱۵.)
از نظر زبانی، نیز به شاخهی ایرانی زبانهای هند و ایرانی یا آریایی تعلق دارد؛ که خود یکی از تقسیمات اصلی خانوادهی زبانهای هند و اروپایی است.(رولاند، ج، کنت، فارسی باستان (دستور زبان، متون، واژهنامه)، سعید عریان، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی (حوزه هنری)، ۱۳۷۹، چاپ اول، ص۵۷.)
ویژگیهای سبک ادبی
در حالیکه فارسی باستان از نظر سبک ادبی تحول و توسعهای نداشته و نیز احتمالا بسیاری از شیوههای بیانی خود را از زبان آرامی، یعنی زبان میانجی شرق باستان، گرفته است؛ اما باز دارای ویژگیهایی است؛ که میتوان آنها را به عنوان ویژگیهای سبکی، فهرست کرد: کاربرد عبارتهای نامگذاری، انواع خاصی از حذفها، جایگاه غیرطبیعی صفات، دگرگونی در نظم اسم مسند و فعل مهمترین ویژگی ساختمان زبان فارسی باستان، که آن را به صورت یک زبان ترکیبی درآورده بود "صرف اسامی" میباشد. اسم در فارسی باستان از لحاظ شمار سه صورت (مفرد، مثنی، جمع) و از نظر جنس سه صورت (مذکر، خنثی، مونث) داشت.(رولاند، ج، کنت، فارسی باستان (دستور زبان، متون، واژهنامه)، سعید عریان، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی (حوزه هنری)، ۱۳۷۹، چاپ اول، ص۳۳۳.)
نکتهی مهمی که بر دشواری و پیچیدگی دستگاه زبان فارسی باستان میافزاید این بود که اصوات پایانی کلمات نیز اعم از صامت یا مصوت در نوع اجزای صرفی دخالت داشت و در لاحقههای صرفی به اقتضای صوتی که در پایان ریشه ظاهر میشد تغییراتی حاصل میگشت.(باقری، مهری، تاریخ زبان فارسی، قم، چاپخانه نگارش قم، ۱۳۸۲، چاپ یازدهم، ص۱۴۳، ۱۴۵.)
ارزش نوشتهها
آثار کتیبهای فارسی باستان به خط میخی از آنجا که هم زمان با تالیفشان، نگاشته شدهاند، از نظر زبانشناختی، تاریخی، اجتماعی و گاه دینی اهمیت ویژهای دارند؛ اما ارزش ادبی چندانی بر آنها نمیتوان قائل شد.
نخستین ثبت کننده
داریوش، نخستین کسی بود که سخنانش را به زبان فارسی باستان به ثبت رسانید و این کار را به صورتی گسترده و سبکی شخصی انجام داد. به جز پارهای سنگ نوشتهی بسیار کوتاه، که به مثابه امضای نویسنده بر بخشهایی از بناها و غیره آمده است، هر متنی که به نام داریوش نوشتهشده به خوبی طرحریزی شده و شامل مقدمه، بخش اصلی و موخره است.
موفقیت ادبی داریوش
موفقیت ادبی داریوش به رغم محدودیتهای زبانی و محتوایی سنگ نوشتههای دولتی ستایش انگیز است. نویسنده لحنی صادقانه را به کار میگیرد، مبالغه نمیکند و با دقت بیان، سادگی واژهها و کوتاهی جملهها، یک نواختی زبان را که در همه جای کتیبهها دیده میشود، جبران میکند. تصمیم و تلاش داریوش در این زمینه، که زبان فارسی باستان را مبدل به زبان ادبی میکند، هرگز به نتیجه نرسید.
سنگ نوشتههای جانشینان داریوش جدا از کتبیهی دیوه خشایار شاه، تکرار عبارت قبلی داریوش است.
طرح کتیبهها
طرح اصلی کتیبهها به طور کلی و با اندکی تفاوت که بستگی به هدف نویسنده از نگارش کتیبه دارد، به صورت زیر است:
۱- ستایش اهورا مزدا.
۲- معرفی شاه.
۳- نام سرزمینهای خراج گذار یا یاد کردن ساختن بنا و مواد ساختمانی به کار رفته در آن (براساس هدف نگارش کتیبه).
۴- ذکر فرونشاندن شورشها (در بعضی کتیبهها).
۵- دعا و یا اندرز به شاهان آینده همراه با دعا و یا همراه با شکرگزاری از اهورا مزدا.(زرشناس، زهره، زبان و ادبیات ایران باستان، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۲، ص۲۱-۲۰.)
خطهای گونههای کهنتر زبان پارسی (باستان و میانه)
1) خط میخی هخامنشی
2) خط پهلوی
3)خط مانوی
خط میخی هخامنشی
دبیرهٔ میخی هخامنشی دبیرهای میخی است که آن دسته از سنگ نبشتههای هخامنشی را که به فارسی باستان است به آن نوشتهاند.
کتیبههای مذکور در تخت جمشید، دشت مرغاب، بیستون، الوند، شوش، و آسیای کوچک به فرمان شاهان هخامنشی، به ویژه داریوش یکم و خشایارشا کنده شدهاند.
همزمان با روی کار آمدن سلسله هخامنشی، زبان و خط آرامی (سامی، زبانها) چنان جایگاه مهمی یافته بود که در پهنه وسیعی از مصر تا هند، مکاتبات دولتی به این زبان و خط بود و کاتبان آرامی در دستگاههای حکومتی جایگاه برجستهای داشتند. به همین دلیل، هخامنشیان نیز زبان و خط آرامی را به عنوان زبان و خط اداری در سراسر قلمرو خود به کار میبردند.
به علاوه، هریک از سرزمینهای قلمرو پهناور هخامنشی، زبان و در مواردی خط محلی خاص خود را داشت، مانند عیلامی، بابلی، مصری، یونانی، لودیایی و لوکیایی. دلبستگی هخامنشیان به تبار ایرانیشان سبب شد که برای نخستین بار خطی برای نگارش فارسی باستان ابداع کنند.
این خط جدید که خط میخی فارسی باستان خوانده میشود، با ۳۶ نشانه هجایی ـ الفبایی، هشت واژهنگار، نشانه واژه جداکن و چند نشانه برای اعداد، از سادهترین خطوط میخی به شمار میرود.(حسن رضائی باغبیدی، تاریخ زبانهای ایرانی، ج۱، ص۳۷، اوساکا ۲۰۰۹.)
خطهای پارسی نو آغازین
زبان «پارسیِ نوِ آغازین» در سدههای نخست پس از اسلام به خطهای زیر نوشته شده است:
1) خط پهلوی
2) خط اوستایی
3) خط عبری
4) خط مانوی
5) خط سُریانی
بررسی خط پهلوی
خط پهلوی یا دبیرهٔ پهلوی نام یک دستهٔ کلی از خطهایی است که برای نوشتن زبان (های) پارسی میانه و پهلوی اشکانی (پارتی) به صورت کتیبهای یا کتابی به کار میرفتهاند. این خطوط از خط مانوی مستقلاند. تمام این خطها ریشه در خط آرامی دارند و مانند آرامی از راست به چپ نوشته میشدهاند.
زیرشاخهها
دبیرههای پهلوی را معمولاً به زیرشاخههای زیر تقسیم میکنند:
پارتی کتیبهای یا دبیرهٔ پهلوی اشکانی، که با آن زبان پارتی را مینوشتهاند (کتیبهای و گسستهاست).
پهلوی کتیبهای (گشتهدبیره)، یا دبیرهٔ پهلوی ساسانی که کتیبههای پارسی میانه را بدان مینوشتهاند.
پهلوی کتابی (آمدبیره)، (پهلوی ساسانی پیوسته) که کتابهای پارسی میانه زردشتی بدان نوشته شدهاند.
پهلوی زبوری یا مسیحی، که ترجمه کتاب مقدس به زبان پارسی میانه بدان نوشته شدهاست.
این دبیرهها گرچه اصل و ریشهای یکسان و شباهتهایی با هم دارند، تفاوتشان به اندازهای است که جداگانه از آنها یاد میشود. حروف سنگنبشتهای پارتی با پارسی میانه (کتیبهای یا کتابی) نیز تفاوتهای بسیار دارند. هرچند خود واژهٔ پهلوی برگفته از پهلو است که خود صورتی از واژهٔ پرثوه (که صورت باستانی واژهٔ پارت است) میباشد، اما اصطلاحاً به همه دبیرههایی که هم پارتی و هم پارسی میانه را با آنها نوشتهاند، گفته میشود.
بهطور کلی خط پهلوی خطی پرابهام بهشمار میرود و ابهام بعضی گونههای آن نظیر پهلوی کتابی بیشتر از آنِ بقیه است. در گونههای منفصل بیشترین جنبهٔ ابهام بهعلت دلالت یک نویسه بر چندین واج است؛ مثلاً در پهلوی ساسانی کتیبهای نویسهٔ « » میتواند دلالت بر صامت «ر» «و» یا مصوت «او» کند.
در گونهٔ متصل علاوه بر این گونه ابهامات مشکل دیگری نیز پدیدار میگردد: اتصال چند حرف به یکدیگر باعث شباهت مجموعه حروف به حرفی دیگر میشود.
دشوارترین و پیچیدهترین خط جهان
خط پهلوی یکی از دشوارترین و پیچیدهترین خطهای جهان است. این خط در کاملترین شرایط دارای ۲۲ حرف میباشد. بهطوری که بسیاری از این حروف با چندین صدای مختلف ادا میشوند و خواننده با چندگانگیهای زیادی در ادای واژگان روبرو میگردد.
همچنین تفاوتهای زیادی در نسخههای مختلف خطوط پهلوی وجود داشتهاست. برای مثال خط پهلوی جنوبغرب ایران دارای ۱۹ حرف و خط پهلوی شمال غرب ایران دارای ۲۰ حرف بودهاست. مشکلات این خط تا جایی بود که وقتی مغان زرتشتی اقدام به نگارش کتابهای دین زرتشت نمودند، خط پهلوی را در شأن کتاب اوستا ندیدند. از همین رو، با توسعهٔ خط پهلوی، خطی جدید و بسیار کامل به نام خط اوستایی ساختند و آن را دیندبیره (خط دینی) نامیدند.
ویژگی روشن خط پهلوی املای تاریخی و شبهتاریخی آن است؛ بدینگونه که صورت نوشتهشده تنها ادامهٔ سنت نگارشی باستانی است (یعنی حالتی از زبان فارسی بین فارسی میانه و فارسی باستان را بازمیتاباند)، اما گونهٔ ملفوظ آن به دورهٔ میانه مربوط میشود. از مهمترین شاخصها خواندن حروف «ت»، «پ»، «ک» و «چ» پس از یک مصوت به ترتیب در پارسی میانه «د»، «ب»، «گ» و «ز» و در پارتی «د»، «ب»، «گ» و «ج» است. (مثلاً «بوت» مینوشتند «بود» میخواندند، یا «روچ» مینوشتند و در پارسی میانه «روز» و در پارتی «روژ» میخواندند). در مقابل، «د»، «ب» و «گ» پس از مصوت، در پارسی میانه «ی»، «و» و «ی» و در پارتی «ذ»، «ب» و «غ» خوانده میشدهاست.
خاصیت دیگری که در تمام گونههای خط پهلوی وجود دارد وجود هزوارش در نوشتههاست. هزوارش که به صورت هزوارشن و اوزوارشن و صورتهای مشابه دیگر هم در زبان فارسی آمدهاست به این معنی است که در نوشتن متنهای پهلوی گاه کلمهای را به زبان آرامی مینوشتند لیکن هنگام قرائت فارسی میخواندند؛ مثلاً ملک مینوشتند و هنگام قرائت شاه میخواندند.
باید توجه داشت که هزوارش یک نوع خاص از واژهنگاشت است و با وامواژه تفاوت دارد. وامواژه یک عادت زبانیاست در حالی که هزوارشن تنها یک عادت رسمالخطی است. برای علت یا شوند وجود هزوارشن در نوشتههای پهلوی گمانههای گوناگونی زدهاند.
یکی از این گمانهها این است که از آنجا که سنت دبیری خاص آرامیان بودهاست، بسیاری این واژهها در نوشتار وارد شدهاند اما از آنجا که اربابان این دبیران آرامی نمیدانستند این واژهها هنگام برخوانی از بهر ایشان به فارسی برگردانده میشدند.
خط پهلوی که خطی پرابهام بود برای ثبت دقیق اصوات مفید نبود و حتی میتوانست باعث اشتباه در قرائت شود. از طرفی اوستا به زبان اوستایی بود که در آن زمان یک زبان مرده بود، از این رو در زمان ساسانیان برای نوشتن اوستا خط اوستایی از روی خط پهلوی کتابی ابداع شد. خط اوستایی خطی فونتیکی است و حرفهای آن منفصل بودند. (جز چند مورد معدود لیگاتور که اصلی متأخرتر دارند) و در این خط هر حرف به جای اینکه بیانگر یک واج باشد (چنانکه در خطهای هر زبانی مرسوم است)، بیانگر یک آواست. در بعضی متنهای پهلوی واژههای دشوار و دور از ذهن گاه به خط اوستایی نوشته میشدند.
معمولاً ایرانشناسان برای مطالعه و اندرنگرش متنهای پهلوی آنها را به خط لاتینی برمیگردانند.
این برگردانیدن به دو گونه حرفنویسی و آوانویسی صورت میپذیرد.
در مرحلهٔ نخست متن را به دبیرهٔ لاتینی حرفنویسی میکنند و در مرحلهٔ بعد آن را آوانویسی میکنند.
به خاطر ابهام خط پهلوی حتی حرفنویسی متنها هم کار چندان آسانی نیست.
در برخی موارد خصوصاً آنِ مربوط به خط پهلوی کتابی گاه بر سر صورت حرفنویسیشدهٔ واژه میان ایرانشناسان اختلاف نظر وجود دارد
آوانویسی خط پهلوی هم دشواریهای زیادی دارد. نخست اینکه در خط پهلوی مصوتهای کوتاه نشانهٔ جدا و ویژهای نمیدارند.
دوم اینکه مصوتهای بلند را گاه به صورت صامت هم میتوان در نظر گرفت. این دو ویژگی گفتهشده در خط امروزی فارسی هم وجود دارد (مثلاً شاپور را شاپوَر هم میتوان خواند).
دیگر آنکه در خط پهلوی املای تاریخی و شبهتاریخی فراوان یافت میشود. از این رو صورت نوشتهٔ کلمات لزوماً صورت ملفوظ آنها در زمان کتابت متن نیست.
خط اوستایی
در دورهٔ ساسانیان، الفبایی از الفبای زبوری و پهلوی ساخته شد و اوستا بدان نوشته شد.
این الفبا را الفبای اوستایی و دین دبیره (خط دینی) نامیدهاند که به معنای خطِ دینِ مَزدَیَسنا و کتاب اَوِستا است.
این خط که جنبهٔ آوایی یا فونتیک دارد، هم برای نوشتن متن اوستا، و هم تلفظ متون فارسی میانه که به خط پهلوی کتابی نوشته میشد یا در مواردی برای نوشتن پازند، نوشتارهایی به زبان فارسی میانه، که اساساً توضیحات زند بر متن اوستا بود، استفاده میشد.
ایجاد الفبای اوستایی به دلیل نیاز به درست نوشتن متون اوستایی بود که تا آن زمان از سوی افراد از بر میشد و سینه به سینه به نسلهای بعد منتقل میگشت.
مجموعه متونی که امروزه کتاب مقدس زرتشت را تشکیل میدهند نتیجه گردآوری آن در سده چهارم میلادی، شاید در دوران شاپور دوم ساسانی (۳۰۹ تا ۳۷۹ میلادی)، است. این احتمال میرود که زبان اوستایی تنها یک کار تک منظوره برای گردآوری اوستا به وسیلهٔ ساسانیان بوده باشد.
این کار، که نمایانگر نوآفرینی آیین مزدا و بنیان نهادن راست دینی سختگیرانه مرتبط با قدرت سیاسی است، احتمالاً در اثر تمایل به عرض اندام بیشتر در برابر بوداییان، مسیحیان، و مانویان اجرا شد که دین و آیینشان بر پایهٔ کتاب بود.(زرشناس، زهره، 1382، زبان و ادبیات باستانی ایران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ص 22.)
در مقابل، روحانیت زرتشتی سدهها بود که به از برکردن کتاب مقدس از طریق گوش دادن به یک آموزگار روحانی خو گرفته بود که این آموزگار سخنان زرتشت را برای شاگرد آنقدر میخواند تا شاگرد با تکرار و همخوانی با وی، سخنان و نواخت (ریتم چگونگی خواندن «صرف») را از بر شود.
سپس این کار را همین شاگردان بعدها برای شاگردان دیگر تکرار مینمودند و به همین روش برای نسلها خواندن و نگهداشتن کتاب مقدس انجام میپذیرفت. این کار ضروری بود چرا که روحانیت زرتشتی اداکردن درست و دقیق و نواخت، نماز را یک پیش شرط لازم الاجرا میدانست.
افزون بر این، ضرورت ازبرخوانی نیایش همراه با مناسک و تشریفات مذهبی جایی برای نوشتن چیزی باقی نمیگذاشت.
خط پهلوی که خط اوستایی بر آن استوار است، خط رایج برای نوشتن زبانهای گوناگون ایرانی میانه بود، ولی برای نوشتن زبان دینی که نیازمند دقت فراوان بود بسنده نبود چرا که پهلوی یک ابجد ساده شده هجایی با ۲۲ نماد (حرف) بود که بیشتر آنها مبهم بودند (بدین معنا که دارای بیش از یک صدا بودند).
این الفبا برای هر یک از آواهای اوستایی یک نشانه دارد. نشانههای الفبایی جدا از هم نوشته میشده و در هر جای کلمه که میآمده یک صورت داشتهاست.
خط اوستایی در سده سوم میلادی برای نوشتن اوستا ابداع شد. این خط، از خط پهلوی برگرفته شده ولی از آن کاملتر است و دارای ۵۳ نویسه است و از راستبهچپ نوشته میشود.
این خط بسیار کامل است و نه مانند خط فارسی کنونی در نوشتن واجهای صدادار بیتفاوت است و نه مانند خط لاتین برای نوشتن برخی از واجها مانند kh = خ، ch = چ، gh = ق، و sh = ش در انگلیسی یا sch = ش، در آلمانی نیاز به کنارهمچینی چند واژه دارد. کسروی میگوید الفبای اوستا تا آنجا که ما میدانیم وسیعترین الفباست که صداها را با اندک فرقی از هم جدا میسازد.(کسروی، سیداحمد (تیر ۱۳۱۰). «تهران یا طهران آیا کدام یک از این دو املاء درستتر است؟». ارمغان (۴): ۲۳۶.)
خط عبری
یکی از مهمترین شاخههای آرامی، عبری مربع است که با اندک تحولی، هنوز یهودیان از آن استفاده میکنند.
کهنترین آثار این خط مربوط به قرنهای نخستین میلادی است. بدین خط نسخههای خطی ارزندهای در دست است.
الفبای عبری امروز با خط این نسخهها تفاوت چندانی ندارد و شامل ۲۲ حرف است که به علت درشت و پر بودن و نیز به سبب شکل ظاهری آن، عبری مربع خوانده شده است.
اِشکال نوشتن مصوتهای کوتاه در عبری نیز مانند تمام خطهای آرامی است. عبریان نخست از ه برای نشان دادن مصوتهای è-é-ô-â استفاده میکردند، اما بعدها برای جلوگیری از اشتباه در قرائت تورات از روشی شبیه به آنچه در عربی و سریانی موجود است، پیروی کردند (فوریه، 238 به بعد؛ دیرینجر، 264؛ جودائیکا، II/ 681؛ قس: آذرنوش، همان، ۶۳).
خط مانوی
خط مانوی یا خط مانیک دبیرهای بود که به دست مانی پیامبر آیین مانوی و از روی خط سریانی (سطرنجیلی) پدیدآورده بود.
در اثرهای به جا مانده از آیین مانوی بیش از همه از این خط بهره برده شدهاست و همچنین این خط یکی از نخستین دبیرههایی که مانویان بدان مینوشتند نیز بودهاست.
ابن ندیم در الفهرست آن را منانی خوانده و دربارهٔ آن سخن راندهاست و برخی از حرفهای آن را بازسازی نمودهاست. وی این خط را آمیزهای از فارسی و سریانی میداند؛ و شمار حرفهای آن را نیز بیش از الفبای عربی میداند. به گفته وی مردم ورارود و سمرقند نیز که در نوشتههای دینی خود از این دبیره بهره میبردند آن را خط دینی مینامیدند.
ابن ندیم همچنین این دبیره را خط رازآمیز میخواند.
در یافتههای باستانشناسان نمونههایی از این خط در ترکستان چین به دست آمدهاست. این خط برای نوشتن زبانهای پارسی میانه، پارتی، سغدی و گاه ایغوری به کار میرفتهاست.
خط سریانی
الفبای سُریانی خطی است که عمدتاً برای نگارش زبان سریانی از حدود سدهٔ یکم میلادی مورد استفاده قرار میگیرد.
این الفبا یکی از خطوط ابجد سامی محسوب میشود که از الفبای آرامی و الفبای تدمری گرفته شدهاست و مشابهتهایی با الفبای فنیقی، عبری، عربی و الفبای سنتی مغولی دارد.
سریانی از راست به چپ و بهصورت افقی نوشته میشود. اکثر حروف آن به هم پیوستهاند ولی برخی حروف به حروف پیشین یا پسین خود نمیچسبند و هر واژه با یک فاصله از واژهٔ دیگر متمایز میشود.
همهٔ ۲۲ حرف الفبای سریانی بیصدا هستند، اگرچه نشانههای متمایزکنندهٔ اختیاری برای نشاندادن واکه و سایر ویژگیهای زبانی وجود دارد.
هنگامی که زبان عربی در هلال حاصل خیز به عنوان زبان غالب تثبیت شد، متون با زبان عربی و به خط سریانی نوشته میشدند. زبان مالایالم(زبان مَلیالَم یکی از چهار زبان عمده زبانهای دراویدی و یکی از ۲۲ زبان در نظر گرفته شده در هند برای زبان اداری در ایالت کرالا و ناحیه همپیوسته لاکشادویپ است.) نیز به خط سریانی نوشته میشد و سریانی مالایالم نامیده میشد.
آثار بازماندۀ فارسی میانه
آثار بازماندۀ فارسی میانه را میتوان به ۴ دسته تقسیم کرد و آنها را آثار فارسی میانۀ کتیبهای، فارسی میانۀ زردشتی، فارسی میانۀ مسیحی و فارسی میانۀ مانوی یا ترفانی نامید).
این آثار به ۴ خط نوشته شدهاند:
۱) خط منفصل (گسسته یا کتیبهای)
۲) خط تحریری (پیوسته، متصل، شکسته یا کتابی)
۳) خط زبوری
۴) خط مانوی.
همۀ این خطوط اصل آرامی دارند و از راست به چپ نوشته میشوند.
از دشواریهای ۳ خط نخست چند ارزشی بودن برخی از حروف، ننمایاندن بسیاری از مصوتها، کاربرد املاهای تاریخی و شبه تاریخی و وجود عناصری به نام هزوارش است.
هزوارشها واژههایی با اصل آرامی بودند که به خط پهلوی نوشته میشدند، ولی در هنگام قرائت معادل پهلوی آنها به تلفظ درمیآمد.
اما خط مانوی فاقد هزوارش است و هر حرف تنها یک آوا را مینمایاند. این خط بسیار شبیه خط سطرنجیلی سریانی است و احتمالاً خط رایج در زادگاه مانی بوده است، هرچند عدهای ابداع آن را به شخص مانی نسبت میدهند.
در میان آثار مانوی به زبان فارسی میانه قطعاتی نیز به خطوط رونی ترکی، سغدی و حتى چینی دیده میشود. بهعلاوه، در برخی از کتابهای عربی و فارسی جملهها و واژههایی پراکنده به فارسی میانه به خط عربی، فارسی ذکر شده است.
آثار بازماندۀ فارسی میانه اینهاست:
۱) کتیبهها
۲) کتابها
۳) جملهها و واژههای پراکنده در کتابهای عربی و فارسی.
دو خط اوستایی و خط پهلوی
به هرصورت، پیش از ورود اسلام به ایران، دو خط اوستایی و خط پهلوی بکار گرفته میشدند؛ و از طرف دیگر، زبان قرآن بر اساس خط کوفی و توسط مولای متقیان علی بن ابی طالب(ع) نوشته شده است؛ که به واقع اولین بکارگیری از این خط بوده است.
خطهای دیگری نیز قبل و بعد از اسلام برای زبان پارسی مورد استفاده بودهاند که همگی آنها به این شرح هستند:
خط تاجیکی که مبتنی بر خط سیریلیک است و تحت استفاده در تاجیکستان
نظریه اقتباس خط کوفی از خط اوستایی
علیاصغر مقتدایی (خطاط، پژوهشگر، مولف و مدرس خوشنویسی) میگوید:
من ۸۵۰ نوع خط را جمعآوری کردهام که حدود سیصدتای آنها را شرح دادهام. باید گفت تعدادی از خطها از دوره باستان به این سو منسوخ شدهاند و از آنها تنها نامی باقی مانده است.
این رویه بخصوص پس از اسلام و بعد از خط کوفی تا اقلام سته (که مربوط به قرن چهارم است) وجود داشته است.
در دوره امویان و عباسیان تقریبا صد نوع خط وجود داشته است که اغلب آنها منسوخ شدهاند و فقط اقلام سته باقی مانده است.
خوشبختانه کشور ما به لحاظ فرهنگی و هنری خیلی غنی است. من در دایره المعارفم به جرات از ایران به عنوان یکی از مفاخر هنر جهان از دوران باستان به این طرف، نام بردهام. واقعا هم همینطور است.
متاسفانه کشورهای دیگر بیشتر از ما به هنر خوشنویسی توجه نشان دادهاند. الان ترکیه و برخی دیگر از کشورها صاحب خطوط شدهاند؛ یعنی آنها را به اسم خودشان ثبت جهانی کردهاند! من اثبات کردهام که خط کوفی هم از خط اوستایی گرفته است.
اما خط کوفی پس از اسلام ایجاد شد. خط اوستایی پیش از خط کوفی وجود داشته که در دوران ساسانی مورد توجه بوده است. چندین حرف کوفی به حروف اوستایی شباهت دارد. میتوانیم بگوییم خطوط کوفی پس از اسلام کامل شده و این ایرانیان بودهاند که در این رشد و تکامل نقش داشتهاند.
این ایرانیان بودند که به واسطه وجود کتیبهها نوع خطوط را با خلاقیتهای بسیاری که به خرج میدادهاند، احیا کردند.
امام علی و خوشنویسی
خطی که عربها برای درج و نگارش قرآن استفاده می کردند، خط کوفی نامیده میشده است. که امیر مومنان علی (ع) در خوانایی و پرورش و ارتقا این خط، سهم چشم گیری دارد.
امام اول شیعیان اولین کاتب قران بود که با خطی خوش نمود صوت کلام الله را کتابت کرد، از این رو امام علی (ع) اسوه خوشنویسان است و همین طور که در آثار محمدولی اله پروانه شاهدیم، می بینیم که این هنرمند فقید نیز چگونه شیفته قران، پیامبر و امیرالمومنین است.
پیامبر اکرم (ص) با صدایی خوش کلام وحی را تلاوت می کرد و پس از آن بود که خوشنویسی به تعبیر پیامبر بر آشکار کردن حقیقت افزود. تعلیماتی که حضرت علی (ع) در کتابت و قلم به آن دست زدند بعدها طریقت راهی شد برای خوشنویسان.
© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.
سیر خط فارسی باستان
خط فارسی یا الفبای فارسی، خط یا دبیرهای است که از آن برای نوشتن زبان فارسی استفاده میشود. این خط فارسی شدهٔ از خط عربی اقتباس شده است. به مرور زمان خطهای پارسی نو آغازین
زبان «پارسیِ نوِ آغازین» در سدههای نخست پس از اسلام به خطهای چون خط پهلوی، خط اوستایی، خط عبری، خط مانوی و خط سُریانی نوشته شده است. پس با ما همراه باشید با بررسی این خطوط ایرانی.
چهارشنبه، 30 آبان 1403
تخمین زمان مطالعه:
گردآورنده :
ابوالفضل رنجبران
موارد بیشتر برای شما
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
معرفی خط نسخ
دوشنبه، 6 فروردين 1403
معرفی خط ثلث
دوشنبه، 6 فروردين 1403
معرفی خط ریحان
دوشنبه، 6 فروردين 1403
معرفی خط محقق
دوشنبه، 6 فروردين 1403
پیدایش اقلام سته (خطوط ششگانه)
شنبه، 26 اسفند 1402
خطوط رایج اسلام پس از خط کوفی
جمعه، 25 اسفند 1402
خط کوفی در دوران حکومت امام علی(ع)
يکشنبه، 24 دی 1402
معرفی خط کوفی بنایی و انواع سبک آن
يکشنبه، 24 دی 1402
تاریخچه پیدایش خط کوفی
دوشنبه، 11 دی 1402
آشنایی با خطوط عربی پیش از اسلام
پنجشنبه، 7 دی 1402
تازه های مقالات
معرفی خوشنویسان معروف قرآن کریم
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
هنر و زیبایى از منظر دین در بیان آیت الله جوادى آملى
بررسی بحث حجاب در دانشگاه و عدم رعایت آن در جامعه دانشجویی
علت بی غیرتی برخی مردان و نحوه تعامل با چنین همسری
در اقدام به طلاق، اولویت با کدامیک: منافع والدین یا فرزندان؟!
چه چیزهایی موجب رضایتمندی در زندگی می شوند؟
حضرت زهرا (س) حلقه ارتباط و اتصال در عالم هستی
پیوند خوشنویسی و کتابت قرآن
مقایسه سودآوری اتریوم و سولانا
بیشترین بازدید هفته
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
نحوه خواندن نماز والدین
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
دعا برای ختم به خیر شدن امور و گشایش مسائل
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
دعای هفت هیکل و خواص آن
دعای طلب رزق و روزی امام جواد(ع)
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
موارد بیشتر برای شما
سامریهای منافق در جامعه امروز
قتلعام شیعیان مظلوم پاراچنار(۱۵+)
هدف قرار دادن تجمعات نیروهای دشمن در مرز لبنان
هدیه دستساز مادران سرزمین آفتاب به پزشکیان
آقای قاضی از نگاه مردم
رونمایی از موز ۶.۲ میلیون دلاری
روز جهانی کودک در غزه
روایت لاریجانی از واکنش سران سوریه و لبنان به پیام رهبر انقلاب
در جلسه ۲۳ دادگاه منافقین چه گذشت؟
ورود حامیان فلسطین به ساختمان سنای آمریکا
دوران سربازی رئیس جمهور
کتک زدن زنان در اروپا به جرم حمایت از غزه
قطعنامه بدون توجه به سفر گروسی تصویب شد
عصبانیت گاریدو در کنفرانس خبری
پزشکیان: شرم بر حقوق بشری که آمریکا و اروپا از آن دفاع میکنند